گفتگو با معبود

سلامت  میکنم ای  یار

کجا  با تو  کنم   دیدار

نه بی مقدارکه طرد گردم

نه آن هستم که برگردم

هدایت کن  ز فرمانت

بیام خالص  به  دامانت

تو هستی خالق ومعبود

مرا گیسوی تو مقصود

لب شیرین بُوَد افزون

ولی زشتی شگرد اون

بظاهر می بود حوری

زاخلاق کاملا دوری

نماد سینه چاک عاشق

کژاندیش است نالایق

وفاداری  میگه من یک

بموقع خرج کند  اندِک

دروغ گو را بُوَد دشمن

زبسم الله  دورغ بر من

مدام ازدین سخن راند

بسا او هیچ  نمی  داند

زولیخا هست گه یوسف

درون وباطنش رامفت

نگیریم  یار بجز  دلدار

که اورا خالقیست  بیدار

توکل عسگری بردوست

نفس که میکشیم ازاوست

قلم کن عسگری لایق

تاریخ /7/8/1396 علی عسگری صادق آبادی



طلوع خورشید عسگری منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پاوردرس اینجا همه چی هست پژواک بی صدا وبلاگ پول فروشگاه نفس گرافیک تدریس خصوصی زبان مای آیلتس ژئوممبران در استخرها